فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی ایران
سال پنجم شماره 3 (پیاپی 19، تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/06/18
  • تعداد عناوین: 8
|
  • وحید قاسمی، سحر فائقی، آرمین امیر صفحات 7-30
    مفهوم سرمایه اجتماعی، یک مفهوم فرا رشته ای است که طی پانزده سال اخیر مورد توجه بسیاری از شاخه های علوم انسانی قرارگرفته است . این مفهوم به طورکلی برروابط میان انسان ها تمرکز دارد . ادبیات سرمایه اجتماعی ، تا به حال ، علاوه برطراحی نظری این مفهوم ، درپی آن بوده که اهمیت این روابط را به لحاظ تجربی نیزبه اثبات رساند .
    در راستای مطرح شدن مفهوم سرمایه اجتماعی شیوه های برنامه ریزی نیز بارویکرد به مشارکت مردمی و توسعه پایدار با تاکید بر شاخص هایی همچون سنجش سرمایه اجتماعی، پایداری ، انعطاف پذیری و مشارکتی بودن شکل گرفته که در آن هر منطقه در اعمال سیاست های اقتصادی همراه با در نظر گرفتن مزیت نسبی دارای آزادی عمل زیادی گردید. یکی از دیدگاه های توسعه که در قالب مفاهیم مطرح شده شکل گرفته است « توسعه همه جانبه شهری» می باشد. بنا براین ، سه شاخص مدنظر پانتام ( اعتماد ، مشارکت و شبکه ها) در رابطه با سنجش سرمایه اجتماعی بر اساس 12 مولفه آن در سه طبقه برخوردار ، نیمه برخوردار و محروم از بعد پایگاه اقتصادی و اجتماعی ،در این مقاله مورد استفاده و سنجش قرار می گیرد.
    روش اجرای پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و نمونه 400 نفر از شهروندان مرد و زن شهر اصفهان در 14 منطقه شهرداری که بین 20 تا 64 سال بوده اند را تشکیل می دهد و نوع نمونه گیری استفاده شده خوشه ایچند مرحله ایی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بین مولفه ای همکاری، ارزش های زندگی ، وساطت اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی بین سه طبقه برخوردار، نیمه برخوردارو محروم تفاوت معنادار وجود دارد و مابقی مولفه ها فاقد تفاوت معنادار می باشد.میزان همکاری ، ارزش های زندگی ، وساطت اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی در طبقات محروم کمتر از نیمه برخوردار و برخوردار بوده است ولی میزان انسجام اجتماعی در طبقات محروم بیشتر از نیمه برخوردار و برخوردار بوده است.بین متغیر های پیش بینی کننده مولفه های سرمایه اجتماعی، بهترین پیش بینی کننده ها، پایگاه اجتماعی(تحصیلات فرد، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر)و پایگاه اقتصادی(درآمد خانواده) بوده است.رابطه بین پایگاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی معکوس و رابطه بین پایگاه اقتصادی با مولفه های سرمایه اجتماعی مستقیم می باشد.
    کلیدواژگان: توسعه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی، شبکه های اجتماعی، سرمایه اجتماعی
  • عباس مصلی نژاد صفحات 31-46
    سیاستگذاری پدافند غیر عامل تابعی از شکل بندی های اقتصادی و ضرورت های ساختاری در نظام سیاسی تلقی می شود. کشورهایی که روند رشد اقتصادی و نوسازی را طی می نمایند، از قابلیت های لازم برای سازماندهی پدافند غیرعامل برخوردارند. این امر نشان می دهد که نوسازی و رشد اقتصادی آثار خود را در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، ساختاری و راهبردی بجا می گذارد. تا کنون ادبیات پدافند غیرعامل در متون استراتژیک مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می شود تا سیاستگذاری پدافند غیرعامل در جمهوری اسلامی ایران براساس فرایندهای نوسازی و رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
    سیاستگذاری پدافند غیرعامل برای شرایط صلح، بحران و منازعه اجتناب ناپذیر خواهد بود. در هریک از دوران های یاد شده، سازماندهی و اجرای شکل خاصی از پدافند غیرعامل مورد توجه و تاکید قرار می گیرد. از آنجایی که روندهای نوسازی می تواند بر چگونگی و جهت گیری دفاعی ایران تاثیرگذار باشد، چنین مقوله ای آثار خود را در حوزه پدافند غیرعامل نیز بجا می گذارد. یکی از راهکارهای تدوین راهبرد دفاعی و امنیتی کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران را می توان قدرت سازی در حوزه ی بازدارنده، تدافعی و پدافند غیرعامل دانست. هریک از سه مولفه یاد شده به عنوان پیامد اجتناب ناپذیری از روند نوسازی و توسعه اقتصادی تلقی می گردد. در این مقاله تلاش می شود تا آثار سیاست رشد اقتصادی در دوران پس از دفاع مقدس بر فرایندهای راهبردی از جمله پدافند غیر عامل مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: نوسازی، رشد اقتصادی، توسعه ساختاری، سیاستگذاری پدافند غیرعامل، شریان های حیاتی مقاومت
  • حمید احمدی، آرش بیدالله خانی صفحات 47-64
    نقد پایه های ایدئولوژیک - هژمونیک توسعه بر مبنای مدرنیسم و رویکردهای آن ، باعث شکل گیری جریانی تحلیلی و ضد توسعه شد، که از آن به عنوان پسا توسعه نام برده می شود. در چند دهه اخیر جهت دهی سیاسی و اقتصادی به توسعه همراه با رویکرد نخبه گرایانه آن، باعث شکل گیری گفتمان پسا توسعه شده است. گفتمان پسا توسعه در اشکال جدیدش با تاکید بر رویکرد اجتماعی و مردم گرایانه توسعه ، پایه ها ی فرهنگی، اقتصادی، فلسفی و سیاسی توسعه را به باد انتقاد گرفته و در ضدیت با آن به مثابه یک استحاله فرهنگی، نمودهایی از بازنمایی های اجتماعی و مردم گرایانه را برای توسعه به عنوان یک رویکرد برگزیده است. در واقع ساختار روابط ذاتی قدرت در بازنمایی های گفتمان توسعه مدرنیستی و رویکرد سیاسی و اقتصادی محض آن ، گفتمان پسا توسعه را شکل داد. تاکید بیشتر بر جامعه مدنی و مشارکت توده در فرآیند توسعه از محورهای اساسی گفتمان پسا توسعه بوده است. مقاله زیر با تشریح گفتمان پساتوسعه ، یکی از مهمترین رویکردهای آن را که امروزه از آن به عنوان توسعه مردمی یاد می شود، شرح می دهد. این رویکرد مبتنی بر تغییر جهت جامعه بر مبنای پنج محور اساسی است که گفتمان پسا توسعه آنها را بر مبنای جامعه و توده مردم و بر خلاف رویکردهای مدرنیستی و نخبه گرایانه غربی – شمالی[i] که مبتنی بر روابط قدرت هژمونیک هستند، شکل داده است.
    [i] - منظور از غربی - شمالی (Western-Northern) در واقع همان دسته بندی الگوهای توسعه مدرنیستی بر مبنای شمال – جنوب و غربی- شرقی است. گفتمان پسا توسعه تاکید می کند که گفتمان توسعه مدرن به صورت خطی و به مثابه الگویی هژمونیک از سمت کشورهای غربی و یا کشورهای شمال به سمت کشورهای شرقی و یا کشورهای جنوب سرازیر می شوند.
    کلیدواژگان: توسعه، پسا توسعه، مردمی، مشارکت، جامعه مدنی
  • سید وحید عقیلی، علی یعقوبی صفحات 65-78
    توسعه موتور حرکت جوامع است. گسترش فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی به پدید آمدن جامعه اطلاعاتی منجر شده و لزوم توسعه در وضعیت جدید همچنان نمایان است. این مقاله با بررسی وضعیت جهانی نابرابری های ارتباطی و شکاف اطلاعاتی، انواع این نابرابری ها اعم از جنسیتی، زبان، محتوا و شکاف معرفتی را برشمرده الگوی جامعه دانایی محور را به عنوان الگوی توسعه یافته جامعه اطلاعاتی پاسخی به آن نابرابری ها دانسته و موضوع حق توسعه را مطرح می کند.. الگوی جامعه دانایی محور با طبقه بندی معرفت ها و تکیه بر ترکیب آموزش های آکادمیک و آموزش مادام العمر، اهمیت ویژه جامعه یادگیرنده، توسعه دانش، لزوم مدیریت دانش و سرمایه گذاری دولتی و سیاسی در نیل به جامعه دانایی هوشمند را مطرح می کند.
    کلیدواژگان: توسعه، شکاف اطلاعاتی، حق توسعه، جامعه دانایی محور
  • سروش فتحی، آذر رشتیانی صفحات 79-88
    فناوری های ارتباطی و شبکه های ارتباطی فرهنگ مدرن در جهان گسترش یافته. و این فرآیند جهانی شدن یکسان سازی فرهنگ جهانی را دنبال می کند اما با این حال، امکان خلق تمایزات گوناگون را با خود فراهم آورده است . از طرفی اثرات این فرآیند در چند دهه اخیر تحولات کمی و کیفی عمیقی در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی به همراه داشته است و از طرف دیگر توانسته است با اشکال جدید تولید و انتقال رسانه های جمعی، تغییرات فرهنگی عمده ای را در سطح جهان ایجاد کند که یکی از این تغییرات، تغییر در سبک زندگی و مدیریت بدن افراد است.
    این پژوهش به روش توصیفی و پیمایشی انجام شده است . در این مطالعه مهمترین شاخص هایی که جهانی شدن از طریق رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی بر مدیریت بدن مخاطبان خود اثر می گذارد مشخص شدند. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران و نمونه آماری 275 نفر هستند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده که بعد از برآورد اعتبارو پایایی در بین پاسخگویان توزیع گردید.
    نتایج آزمون فرضیات بیانگر این است که بین جهانی شدن رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی از طریق القای فرهنگ فرستنده(فرهنگ پذیر کردن مخاطب)، ترویج فرهنگ مصرف گرایی، تنوع و نوگرایی، جهانی شدن فرهنگ عامه غرب، ترویج فردگرایی و خودآموزی، از هم آموزی و به هم آموزی و دادن بازخوردهای متقابل با مدیریت بدن رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. و تنها فرضیه ای که رد شد رابطه انگاره سازی و مدیریت بدن بود.
    کلیدواژگان: جهانی شدن، رسانه ها و مدیریت بدن
  • منصور وثوقی، محسن ساری صفحات 89-106
    دراین مقاله به مطالعه جامعه شناختی گونه های بیگانگی اجتماعی جوانان در شهر تهران پرداخته شده است. در مقاله حاضر، عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی در دو سطح کلان و خرد و تحت تاثیر دو گروه عوامل درون سیستمی و برون سیستمی در نظر گرفته شده است. ظهور مسائل و بحران در نظام فرهنگی، مسائل نظام های تعامل، مسائل و بحران های ساختی از جمله عوامل سیستمی کلان بیگانگی اجتماعی در نظر گرفته شده است. موقعیت و وضعیت کنشگر، عوامل خرد تبیین کننده بیگانگی اجتماعی افراد می باشد. جامعه آماری این پژوهش جوانان 15 تا 29 ساله مناطق 22 گانه شهر تهران در سال 1392 بوده و با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی و از طریق نمونه گیری چندمرحله ای از مناطق جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه، اطلاعات میدانی جمع آوری و در آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. رویکرد روش شناختی در پژوهش حاضر، رویکرد تحلیل سلسله مراتبی بود و با ساخت مدل سنجش، روابط بین متغیرهای پژوهش مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد : بی هنجاری رایج ترین گونه بیگانگی در میان جوانان است و پس از آن بی معنایی در رتبه دوم، از خود بیزاری در رتبه سوم، انزوای اجتماعی در رتبه چهارم و بی قدرتی در رتبه آخر قرار دارند. همچنین پدیده بیگانگی اجتماعی در بین دختران و پسران جوان وضعیت یکسانی را داراست.
    کلیدواژگان: بیگانگی، جوانان، تحلیل سلسله مراتبی، شهر نشینی
  • مصطفی ازکیا، نجمه کامور صفحات 107-122
    مقاله حاضر با هدف توان سنجی و شناسایی و معرفی مشکلات گردشگری در روستای هدف گردشگری چاشم و همچنین ارائه راهکارهایی در جهت توسعه پایدار گردشگری انجام گرفته است. تاکید اصلی مقاله بر پایداری و مشارکت مردم محلی است؛ به همین جهت با استفاده از رهیافت «توسعه پایدار گردشگری و ارزیابی پیامدهای آن بر جوامع میزبان» و «رویکرد استراتژیک» که سه بعد مهم گردشگری شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی– فرهنگی و محیطی را مد نظر قرار می دهد، به بررسی توان ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای گردشگری در روستای مذکور از نگاه جامعه میزبان و مسئولین پرداخته است. لذا برای انجام کار از روش های ارزیابی مشارکتی روستایی و مدل استراتژیک سوات استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند جاذبه های طبیعی و شرایط خاص آب و هوایی مهم ترین نقاط قوت و صعب العبور بودن جاده های اتصالی در فصل سرد، کمبود امکانات جهت اقامت گردشگران، مهاجرت روستاییان در فصل سرد به علت کمبود امکانات رفاهی و عدم سرمایه گذاری دولتی مهم ترین نقاط ضعف گردشگری روستا هستند. همچنین افزایش تمایل مردم به گذران اوقات فراغت در مناطق ییلاقی، موقعیت جغرافیایی مناسب، همجواری با دو استان سمنان و مازندران و معرفی روستا به عنوان روستای هدف گردشگری مهم ترین فرصت های خارجی و کم توجهی دولت در اجرا طرح ها و تخصیص اعتبار جهت توسعه گردشگری، رعایت نشدن اصول اکوتوریسم توسط گردشگران و آلودگی محیط و بی توجهی به خواست مردم بومی در برنامه ریزی ها مهم ترین تهدیدهای خارجی گردشگری چاشم محسوب می شوند.
    کلیدواژگان: گردشگری روستایی، توسعه ی پایدار گردشگری روستایی، توسعه ی پایدار روستایی، مدل استراتژیک SWOT، چاشم
  • محسن شاطریان، زهرا اسمی جوشقانی، فهیمه نوریان آرانی صفحات 123-135
    افزایش ناهنجاری های رفتاری در بین دانش آموزان باعث افت تحصیلی و دور شدن از شاخص های توسعه انسانی می شود. در این تحقیق به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان شهرستان آران و بیدگل پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آران و بیدگل هستند که به شیوه نمونه گیری طبقه بندی سیستماتیک نمونه 345 نفری انتخاب شده اند. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه می باشد .نتایج تحقیق نشان می دهد که بین متغیرهای معدل ،پایگاه اجتماعی،عملکرد خانواده،دسترسی به منابع و امکانات، عملکرد جامعه و ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان رابطه معنا داری وجود دارد ولی تفاوت معناداری بین جنسیت و ناهنجاری های رفتاری وجود ندارد.نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد بیشترین تاثیرمتغیر های مستقل به ترتیب بر ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان عبارتند از: دسترسی به منابع و امکانات، عملکردجامعه ، معدل تحصیلی ، عملکرد جامعه،پایگاه اجتماعی،عملکرد خانواده. متغیرهای باقی مانده در معادله رگرسیون با همدیگر 9/58% از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند.بر همین اساس نمودار تحلیل مسیر ترسیم شده است.
    کلیدواژگان: ناهنجاری، جنسیت، رفتار، منابع